کد خبر : 11489 تاریخ : ۱۳۹۹ يکشنبه ۲ آذر - 12:08
داستانی که دو نویسنده با دو روایت برای پلیس گفتند! / داستان آدم ربایی کدام نویسنده واقعی است؟ مرد نویسنده ای از زنی به اتهام آدم ربایی شکایت کرده، اما زن نویسنده روایتی متفاوتی را برای پلیس بازگو می‌کند و حالا پلیس باید سردربیاورد که کدام داستان از این دو نویسنده واقعی است.

به گزارش هنرنوشت،  چند روز قبل مردی به اداره پلیس رفت و مدعی شد در دام آدم‌ربایان گرفتار شده است. وی گفت: کارم نویسندگی، تدوین و تالیف کتاب است و چند روز پیش در حال رفتن به خانه‌ام بودم که خودروی پژویی سد راهم شد. سرنشینان خودرو که ۳نفر بودند با تهدید مرا سوار ماشین کردند و راه افتادند. 

 

مردان ناشناس سرم را زیر صندلی عقب خودرو کردند و با تهدید از من خواستند سکوت کنم. آنها می‌گفتند اگر حرفی بزنم جانم را می‌گیرند و هرچه می‌گفتم چرا مرا ربوده‌اند، جوابم را نمی‌دادند. آدم‌ربایان سرانجام در خیابانی خلوت توقف کردند و با تهدید چاقو وادارم کردند سفته‌هایی را امضا کنم. علاوه بر این برگه‌ای پیش رویم قرار دادند و مجبورم کردند که پای آن اثر انگشتم را بزنم. آنها بیش از یک میلیارد تومان از من سفته گرفتند و بعد هم مرا از خودرو پیاده کردند و متواری شدند.

 

مرد نویسنده مدعی بود که در این ماجرا به یک زن به نام اکرم مشکوک است. او ادامه داد: لابه‌لای حرف‌های آدم‌ربایان اسم اکرم را شنیدم. او زنی است که با وی اختلاف حساب دارم و مدت‌هاست که با هم درگیر هستیم. به همین دلیل از او شکایت دارم و احتمال می‌دهم که پشت پرده این آدم‌ربایی اکرم حضور دارد.

 

داستان دوم به روایت زن نویسنده


با شکایت مرد جوان، قاضی عظیم سهرابی بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران دستور تحقیق از اکرم را صادر کرد. این زن ۳۲ساله، اما خودش را بی‌گناه دانست و گفت: آدم‌ربایی یک داستان خیالی است که شاکی پرونده به نام نوید مطرح کرده است. 

 

ماجرا از این قرار است که مدتی قبل در فضای مجازی، آگهی درخواست همکار نویسنده را دیدم. نویسنده‌ای در حال نوشتن کتاب بود و به‌دنبال کسی بود که در نوشتن این کتاب او را همراهی و کمک کند. فردی که آگهی را منتشر کرده نوید بود. با شماره‌اش تماس گرفتم و او گفت: برای همکاری در نویسندگی به من پول می‌دهد و کارهای تدوین و انتشار کتاب را هم خودش به‌عهده خواهد گرفت. وی ادامه داد: پیشنهاد خوبی بود و من با نوید همکار شدم. 

 

رفت‌وآمدهای ما ادامه داشت تا اینکه بین ما علاقه به‌وجود آمد. در تمام این مدت نوید به بهانه‌های مختلف از من پول می‌گرفت و من هم به خیال اینکه قرار است با یکدیگر ازدواج کنیم و او شریک زندگی‌ام شود، سرمایه‌ام را در اختیار وی قرار دادم. طلاهایم را فروختم و حدود ۱۰۰میلیون تومان به او پول دادم، اما کمی بعد متوجه شدم که تمام وعده‌های او دروغ بوده و وی قصد ازدواج با مرا ندارد.

 

او نه‌تنها پولی به‌خاطر نوشتن کتاب به من پرداخت نکرد، بلکه پول‌هایی را که از من گرفته بود پس نداد و برای همین از او شکایت کردم. نوید هم وقتی متوجه شد که از او شکایت کرده‌ام پیش‌دستی کرد. او سناریوی آدم‌ربایی علیه من را طراحی کرد تا به این بهانه مرا وادار کند شکایتم را پس بگیرم و تصور می‌کند با این نقشه می‌تواند از پرداخت پول به من فرار کند.

با مطرح شدن ۲روایت در این پرونده، بازپرس سهرابی دستور تحقیقات بیشتر را صادر کرد تا حقایق ماجرا آشکار شود.

 

منبع: همشهری

 

انتهای پیام/